ملیکا
ملیکا سلام به عزیزای دلم ماهان و ملیکا
بازم فردا پنجمین روز از ماهه ولی اینبار با همیشه یه کم فرق داره قراره 18 ماهه بشید چقدر واسم رسیدن این روز دور از ذهن بود اینکه شما یک سال و نیمه بشید نمیدونم چرا هیجان زیادی واسه رسیدن این روز داشتم شایدم هیجان خاله جونتون لیلا روم اثر گذاشته آخه اونم همیشه منتظر بود آوینا جونم 18 ماهه بشه میگفت 18 ماهگی خیلی خاصه .
شایدم چون دیگه تا چند سال از واکسن زدن خلاص میشید خیلی خوشحالم بگذریم میخوام تو این پست یه کم از ملیکا گلی بگم
عروسکم خیلی دختر ماهیه اگر کسی کاری به کارش نداشته باشه و اذیتش نکنه خیلی آروم بازی میکنه ولی وقتی ماهان اذیتش میکنه مدام جیغش هواست تنها ایرادشم همینه که صداش حسابی آدمو کلافه میکنه
با اینکه ماهانی خیلی اذیتش میکنه ولی ملیکا خیلی دوسش داره و داداش داداش از زبونش نمی افته حتی وقتی مشغول غذا خوردنه اگه ماهان نباشه هر چی مخوام تو دهنش بدارم اول میگه داداش بعد غذاشو میخوره
اما خیلی وقتا میشه که این داداشی ناراحتش میکنه اینطور مواقع ملیکا گریه میکنه و خیلی ناراحت دستاشو تکون میده و بهش میگه برو برو برو البته این متن ترجمه شدشه به زبون شیرین خودش میگه بدو بدو بدو
وقتی بیرون میریم اگه از دویدن و بازیگوشی تو خیابون خسته بشه دوست داره دستاشو بگیرم میاد پیشم دستشو بلند میکنه سمتم و میگه دس دس یعنی دستامو بگیر منم با عشق دستای کوچولوشو میگیرم بعضی مواقع هم از ماهانی میخواد دستاشو بگیره ولی بیشتر سر اینکه ماهان دستشو بگیره یا اون دست ماهانو بگیره به تفاهم نمیرسن
اینروزا مالکیتشو به خیلی از چیزا با گفتنه منه منه بیان میکنه مثلا میگه تفش منه (کفشه منه)
موقع خوابیدن وقتی بهش میگم چشاتو ببند فوری دستاشو روی چشاش میذاره و خیلی وقتا هم همونجوری خوابش میبره . وقتایی هم هست که با باباش بازی میکنه نادر میگه ملیکا رو ندیدی فوری دستشو روی چشاش میذاره فکر میکنه اگه با این کارش مارو نبینه ما هم اونو نمیبینیم .
دختر ناز منم مثل اکثر دختر بچه ها از همین حالا عاشق وسایل آرایشه تا موقعی که ندیده مشکلی نیست اما اگه ببینه تا بهش ندیم دییگه راضی نمیشه وقتی کرم میخواد دستای کوچولوشو تند تند روی صورتش میکشه اینقدر بامزه این کارو انجام میده که دلم نمیاد بهش ندم در ضمن باید حتما بازشون کنم بدم دستش و گرنه به هیچ عنوان قبول نمیکنه
موقع غذا خوردن همیشه دوست داره کنارمون روی میز بشینه و با زبون شیرینش میگه بیش بیش یعنی بشینم 
دخترم دیگه یاد گرفته وقتی جیش میکنه خبر میده و تند تند و پشت سر هم میگه جیش جیش و تا عوضش نکنم دست بردار نیست ولی از اونجایی که بیشتر مواقع بعد از جیش کردن خبر میده هنوز نمیتونم از پوشک بگیرمش
تقریبا همه ی میوه ها رو دوست داره ولی از بینشون علاقه ی زیادی به خوردن لیمو شیرین داره و هر چندتا که بهش بدم میخوره
عروسکم حرف زدنش خیلی خوب شده و تقریبا هر کلمه ای رو که بگیم تکرار میکنه و چند تا جمله دوکلمه ای هم با افعال نیست ، بده ، رفت و افتاد میتونه بگه و اولین جمله سه کلمه ای هم که میتونه بگه اینه :بابا کجا رفت یا داداش کجا رفت
یه سری از کلماتی که میتونه بگه
عروس : عدوس
خداحافظ : آداشز
یا خدا : آ خدا
آوینا :آهونا
آقاجون: آگا جوو
برو :بدو
آب بده : آبه دی
پلو : پدو
حسنی : حتنی
نیست :نیش
جارو :جادو
چی شده:شی شده
قوری: گویی
آره: آده
عینک : اینننک و ....
از اجزای بدن دست ، پا ، مو ،لب و چشم رو میتونه بگه وبقیه رو با انگشت نشون میده
