شیطنت های قبل از یکسالگی
علاقه نشون دادن ماهان و ملیکا به بره کوچولو
ملیکا زیر مبل میره چون جاش تنگه نه میتونه بشینه و نه میتونه برگرده عقب واسه همین شروع میکنه به گریه کردن تا من برم نجاتش بدم
اینم از دسته گل جدید ماهانم که قاب عکسو شکسته بود و از صداشم حسابی ترسیده بود
ماهان و ملیکا مثل اکثر بچه ها عاشق آب بازی هستند هفته پیش که به تنگه الله اکبر رفتیم بالاخره ملیکا مجبورمون کرد که کفشاشو بیرون بیاریم و یه کم وسط آب ببریمش شانس آوردیم که ماهان خواب بود وگرنه کنترلشون خیلی سخت میشد
بچه ها از وقتی که تونستن با کمک ما راه برن دیگه حاضر نیستن چاردست و پا برن مخصوصا ملیکا که مدام میخواد دستاشو بگیریم تا راه بره اینجا هم یه لحظه دستاشو ول کردیم تا شاید کنار داداشی بشینه که گریه رو سرداد
تازه جالبیش به اینه که علاوه به گرفتن دستاش باید وسایلی رو هم که میخواد با خودش ببره کمکش بگیریم اصلا هم فرقی نمیکنه یه چیز کوچولو باشه یا یه هندونه سنگین
علی رغم تمام اذیتای ملیکا برنامه توپلوها اونو حسابی سر جاش میخکوب میکنه و این تنها برنامه کودکیه که ملیکا خانم دوست داره و نگاه میکنه
و در آخر هم یه نمونه از شیطنت به صورت گروهی