ململم پیشم نیست
دیشب واسه اینکه بچه ها یه کم دیرتر بخوابن به خونه مامانم رفتیم از اونجایی که دختر عموم زهرا هم بعد از ما به اونجا اومدن مجبور شدیم بیشتر بمونیم که در همین حین ملیکا خوابش برد و مامانم نذاشت که اونو با خودمون بیاریم دیشب اولین باری بود که عروسکم پیشم نبود با اینکه میدونم مامانم حتی بیشتر از خودم مواظبشه ولی نگرانش بودم و خیلی دلم واسه خنده های خوشکلش وقتی از خواب بیدار میشه تنگ شده
اینم یه عکس از قیافه ی بامزه دخملم وقتی از خواب بیدار شده
شیرین کاری جدید دخترکم اینه که تمام تلاششو میکنه تا انگشت پاشو بخوره البته تاگفته نماند که این کارو امید جون بهش یاد داده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی