ماهان و ملیکاماهان و ملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 20 روز سن داره

ملوسک و عروسک

شیطنت های ماهان و ملیکا

    دخترکم چادر مامان مهتابشو پوشیده   این روزا ململ خانوم وقتی از خواب بیدار میشه بیشتر وقتشو توی پارکش میگذرونه   ماهان جونم طبق معمول عروسک آبجیشو برداشته آخه شعری که عروسک خانوم میخونه رو خیلی دوست داره و خیلی وقتا باهاش میخوابه   اینم از بازی کردن بچه ها ملیکا که تا دوربین میبینه دست از هر کاری میکشه و به دوربین نگاه میکنه ماهانم که یه چرخش کامل داشته.   استفاده ملیکا از غفلت مامانی   هاپو شده راننده ماهان     اینجا ملیکا خانوم تلافی کاریو که ماهان سه ماهه پیش باهاش کرده در آورده که توی عکس پایین میبی...
18 آبان 1391

افتادن ناف و اولین حمام

پسر گلم بعد از روزهای سختی که در بیمارستان گذروند بالاخره یه لحظه خوب داشت اونم افتادن نافش بود که در ٧ روزگیش در ساعت ١:١٥ ظهر اتفاق افتاد یک روز بعد هم یعنی سیزدهم اردیبهشت در ساعت ١١:١٠ شب ناف عروسکم ملیکا افتاد .                                                               ماهان و ملیکا اولین حمامشون رو  چهاردهم ...
16 آبان 1391

کار جدید دخترکم

  خونه مامان بودیم ملیکای نازم تنهایی روی زمین خوابیده بود و واسه خودش بازی میکرد که یکدفعه دیدیم واسه اولین بار بدون کمک کسی خودش به حالت دمر خوابید و مامانی رو حسابی هیجانزده کرد . (چهاردهم مرداد . 12:56 ظهر)                                                 ...
16 آبان 1391

واکسن دو ماهگی

  روزی که قرار بود عزیزای دلمو واسه زدن واکسن ببرم خیلی استرس داشتم و نگران بودم واسه همین اول بردمشون پیش دکتر معمار تا چکشون کنه یه وقت مشکلی نداشته باشن وقتی که دکتر گفت که واسه زدن واکسن مشکلی ندارن به بهداشت رفتیم بعد از گرفتن اندازه قد و وزنشون اول به ماهان واکسن زدن پسرکم خیلی گریه کرد اشکاش سرازیر شده بود ولی ملیکا راحتتر با واکسن کنار اومد و زیاد گریه نکرد. وزن ماهان ٥/٤٠٠و ملیکا ٤/٣٠٠ بود .                                      &...
16 آبان 1391

تولد یک ماهگی و تولد بابایی

                 تولد یک ماهگی ملوسک و عروسک با تولد بابایی نادر همزمان بود به همین دلیل واسه هر سه تاشون جشن گرفتیم. چه لطیف است حس آغازی دوباره  و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای  آغاز تنفس و چه اندازه عحیب است روز ابتدای بودن و چه اندازه شیرین است امروز  روز میلاد تو روز تو روزی که تو آغاز شدی  نادر جان عزیزم تولدت مبارک                             &nbs...
12 آبان 1391

تولدتان مبارک

  آمدید به دنیا و دنیا مات و مبهوت به شما مینگرد همه جا را سکوت فرا گرفته تا خدا صدای شما را بشنود صدای دلنشین شما در لحظه شکفتنتان عطر حضورتان فرا گرفته همه زمین را ماهان و ملیکای نازنینم در روز سه شنبه ٥/اردیبهشت/١٣٩١ در ساعت ٧:١٠ و ٧:١٢ عصر چشمان زیبایشان را به دنیا گشودند. این لحظه قشنگترین ساعت دنیاست و این ماه درخشان ترین ماه دنیاست که شما را درون تصویر نورانی اش می بیند .             ...
12 آبان 1391

بارداری

در تاریخ 20/06/1390 بود که فهمیدم خدا منو لایق مادر شدن دونسته و حس بودن شما در وجودم به من شور و نشاط زندگی بخشید.                                                           به خاطر یه کوچولو مشکلاتی که داشتم مجبور شدم خیلی زود واسه سونوگرافی برم وقتی دکتر مشغول انجام سونو بود فقط دعا میکردم که بگه مشکلی نیست و قلبش میزنه که یکدفعه گفت دوقلو باردارم و...
9 آبان 1391

کمبود وقت مامانی

    خیلی وقت بود که میخواستم این وبلاگو واسه نی نی کوچولوهام درست کنم ولی مگه این وروجکا واسه من وقت میذازن . حالا که موفق به این کار شدم میخوام یه خلاصه از روزهایی رو که گذشته اینجا بیارم. ...
9 آبان 1391